امشب از آن شبهاي بود كه كار خاصي از دستم بر نمي آمد براي تسكين درد حنانه جان انجام دهم، طفلكي مرتب پشت دستش و هر چيزي كه در نزديكي اش بود را گاز مي گرفت و مرتب آب دهانش مي ريخت، بيشتر افرادفاميل اين رفتارها را نشانه هاي دندان در آوردن مي دانستند. خلاصه اينكه از دردي كه داشت امشب ديرتر خوابيد.
روزهای حنایی -12
بدون دیدگاه