سمیه موسی نژاد

روزهای حنایی(مریم بانو)-166

بدون دیدگاه

مریمی آنقدر دخترعمه اش نورا را دوست دارد که وقتی نورا گریه می کند، مریم نیز یا به گریه می افتد یا اینکه به شدت برایش نگران می شود و سر و صدا می کند.

خانم جان به هر چیزی که گرد است توپ می گوید، یک شب که همسرم همراه مریم به مغازه میوه فروشی رفته بود گفت :مریم با دیدن کلم با صدای بلند گفته ” توپ!” و از او خواسته تا کلم را به دستش بدهد.

مریم حنا و حانیه را با “آبا” صدا می زند و منظورش آباج است.



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


7 − = four