آرزو می کردم که مریم بانو نیز مانند حانیه بعد از اتمام سه ماهگی شبها خوب و عمیق بخوابد اما فعلاً که نشده اما توکل به خدا شاید از این به بعد خوابش خوب شد تا من شبی را بی دغدغه و عمیق بخوابم. البته خوابش نسبتاً خوب است اما من توان سابق را ندارم. شکر خدا دختری به شدت خوش خنده و شکمو است که هر دو ساعت باید شیر بخورد.
از وقتی مریم به دنیا آمده حانیه حساس شده است. اوایل مرتب می گفت هیچکی دیگه منو دوست نداره. آشنایان نزدیک هم بندگان خدا اگر کادویی برای مریم آورده اند برای حانیه هم چیزی هدیه می آوردن که حساس نشود اما ظاهراً تلاش ما خیلی اثر نداشته است.
متاسفانه مریم از یک ماهگی اگزمای شدید پوستی پیدا کرده که باعث خارش شبانه و بعضاً بی خوابی اش شده است.
می دانم تمام این روزهای شب نخوابیدن و حالت ضعف داشتن در طول کل روز می گذرد ولی کاشکی اطرافیان در این دوران بیشتر آدم را درک کنن من دیگر توان قبل را ندارم نه برای مهمان داری و نه برای خیلی کارهای غیر ضرور دیگر